دو

اسم اینجا را گذاشتم "گمشده در بزرگراه " دلیلش بر میگردد به سالهای قبلی که وبلاگی با این نام در پرشین بلاگ وجود داشت و دندان پرشکی ایرانی در آن مینوشت طبیعتا بعد از قانون جدید پرشین بلاگ در آن دوره که هر وبلاگ 2 سال آپدیت نشود حذف خواهد شد و فلان میکنیم صاحبش را و ....در کل حذف شد رفت پی کارش ... بعد تر ها سرهرمس مارنا و آیدا آمدند و مدتی همه با هم مینوشتیم تا اینکه این پیام رسان های ظاهرن اجتماعی همه را بلعیدند دیگر کسی نمینوشت و وبلاگ ها اکثرن خوابیدند منظورم وبلاگ است ها ! اینکه با شور و کلی علاقه میروی زندگی میکنی سفر میروی فیلم میبینی مدرسه یا دانشگاه میر دو...ادامه مطلب

یک: پرشی کوتاه  برای بلند شدن از کوه رفتن سوی دره ** الان حس خوبی دارم. شاید این حس مربوط به خانم شین باشد. همین امروز داشتم فکر می کردم چه مدت است که اشک به چشم هایم نیامده! یادم نیامد.. ترسیدم نکند دلم سنگ شده باشد. اما ظهر گریه ام گرفت. خیالم راحت شد. دو: این یادداشت را هم دیشب قبل از خواب توی دفتر یادداشتم نوشته بودم: امروز دلم زیادی گرفته بود. اینکه چطور انتظار دارم نگرفته باشد را نمی دانم. اما حس می کنم یک لجبازی خطرناک را با خودم شروع کرده ام. رسمن خودم را ندیده می گیرم. بعد می بینم نه تنها خودم را، بلکه حتی تا جایی که می شود دیگران را هم دارم ندیده می گی دو...ادامه مطلب

آره بعدش گریه میکنم وقتی یادشون می افتم ... مثه الان که یادشون افتادم ... مثه الان که نیستی... مثه الان که گریه میکنم ... دو...ادامه مطلب